×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

فوری:

امروز : یکشنبه, ۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Sunday, 28 April , 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر

قم گویا – مرتضی عقیقی؛ کودکی‌های همه‌مان پُر است از خاطرات کوچک و بزرگ صحنه‌های تئاتر، همهمه‌ی تماشاچیانِ کوچک و بزرگ و استرسِ اولین اجرایِ روی صحنه‌مان.کودکی‌هایِ همه‌مان، مالامالِ آرزوهای دور و درازی است که تئاتر اولویت اول و آخرش بوده.

کودکی‌های همه‌مان یا شاید بعضی‌مان، خاطرات تلخِ محدودیت‌هایِ خانواده، کمبود امکانات، در دسترس نبودنِ کتاب‌های آموزشی و نمایشی بوده.

اکنون که بزرگتر شده‌ایم رسیده‌ایم به جایی که آرزوهای کودکی‌هایمان بوده. در الآنی هستیم که دیروزها منتظرش بودیم.

روزهای سیاه کرونایی دیواری بود و شاید هنوز هم هست بین آرزوهای کودکی‌مان و آنچه که از گذشته تا اکنون در پی‌اش بوده‌ایم. ولی مگر چند بار فرصت زندگی نصیبمان می‌شود که بتوانیم لباس موفقیت را برتن آرزوهایمان بپوشانیم. مگر طبق سخنان گهربار مولایمان که “فرصت‌ها چون ابر می گذرند”، دهه های ۲۰ و ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ زندگی‌مان در پلک‌زدنی ورق نخورده‌اند. اکنون ما مانده‌ایم و فرصت‌های اندکی از این یک بار زندگی که آن هم در پلک‌زدنی خواهد گذشت.

 پس؛ نه دیوارِ کرونا و نه زودگذری عمر و نه شاید دهه‌های گذشته از زندگی‌مان، هیچ کدام نباید حریف آرزوهای صادقانه‌ی کودکی‌مان شوند.

اینک که چراغ بیست و دومین جشنواره استانی تئاتر قم پس از وقفه‌ای یکساله روشن شده، به حرمتِ خاکِ صحنه‌هایی که خورده‌ایم و به حرمتِ دوستی‌هایِ تئاتری‌مان و به حرمتِ ریشِ سفیدِ بزرگ‌ترهایِ عرصه نمایش و به حرمتِ شوق و انگیزه‌ی جوانان تئاتری، بیاییم “یا علی‌گویان” دستِ دوستی به هم دهیم و شروع کنیم از امروز، و از همین جشنواره، که دست همدیگر را به گرمی و رفاقت بِفِشاریم و دستگیرِ هم باشیم در رسیدن هرکدام از کودکان دیروز به آرزوهای فردایشان.

اگر راهی رفته‌ایم که شاید این روزها شاهد نتایج تلخش هستیم، امروز هم برای شیرین کردنش دیر نیست.

اگر نمایشی در جشنواره امسال نداری که تلخ نیست. اگر در جشنواره‌های قبلی یا بعدی هم نبود‌ه‌ای یا نباشی، باز هم تلخ نیست. وقتی خیلی تلخ است که دست یکدیگر را رها کنیم و ندانیم با آرزوهای کودکی همدیگر چه می‌کنیم. وقتی خیلی تلخ است که عرقِ خستگیِ یک گروه نمایشی خشک نشده، دانسته یا نادانسته و غرض‌ورزانه، ضربه‌ای بر پیکر متن یا اجرا یا بازیگر یا کارگردانِ نمایش وارد می‌کنیم؛ دریغ از اینکه همه سوار یک کشتی هستیم و در حال پیمودن یک مسیر.

امید که روشنی چراغ جشنواره بیست و دوم آنقدر پرتو افکن و روشنگر ادامه مسیر تئاتری‌مان باشد که در آینده و در میان روزهای شلوغِ پُر از تماشاگر و اجراهای همزمان سه یا چهار نمایش در شهر و تبلیغاتِ گسترده‌ی شهری، حتی به روزهای شاید کم فروغ و شاید کمی تلخ این روزهایمان نیندیشیم و شیرینی روزهای خوبِ آن روزهایمان‌ را با تلخی مرور گذشته‌اش، خراب نکنیم.

باور کنید دور نیست آن روزهای خوب؛ باور کنید در مشتمان است؛ فقط کافیست کمی همدیگر را بیشتر دوست داشته باشیم؛ کمی همدلی‌مان بیشتر باشد و کمی هم معقولانه عملکرد چند سال اخیر خود را در ترازوی عدل و انصاف بگذاریم.

امید آنکه جشنواره بیست و دوم شروع روزهای خوب‌مان باشد. در آینه جشنواره بیست و دوم صادقانه و دلسوزانه بنگریم و عهدی با خود و با هم ببندیم ناگُسَستنی و پر از صدق و صفا، پر از عشق و محبت و پر از آرزوهای خوب برای همدیگر. عهدی ببندیم تا ابد؛ تا همیشه.

ارادتمند – مرتضی عقیقی

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.


Verified by MonsterInsights