گروه : اخبار اجتماعی و فرهنگی / یادداشت و مقاله
- نویسنده : مدیر مسئول
- 10 اردیبهشت 1401
- کد خبر 10181
- 560 بازدید
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
در ایام حضور در برزیل، از جمله کارهایی که به جهت تجربهای که داشتم، مقیّد بودم انجام دهم، حضور در مدارسِ مقطع ابتدایی و ارتباطگیری با دانشآموزان بود؛ اگر چه که هماهنگی با مسئولین جهت ورودِ یک فرد خارجی به مدرسه، بسیار سخت بود؛ اما بحمدالله با توسل به اهلبیت علیهمالسلام، کارها خودش دُرُست میشد.
از جمله مدارسی که رفتم، یک مدرسهی غیر انتفاعی بود که تقریبا دانش آموزانِ متوسط به بالا از جهت مالی، در آن حضور داشتند. برای خودم بسیار جالب بود که دانشآموزانِ این مجتمع آموزشی، از بچههای سه – چهار ساله شروع میشدند و تا پیش دانشگاهی حضور داشتند. از ابتدا گفته بودم که میخواهم زبان فارسی را برای دانشآموزان تدریس کنم؛ با هماهنگی، وارد مدرسه شدم. دُرست مقابل درب ورودی مجتمع، مدیر مدرسه که خانمی میانسال بود، برای استقبال از بنده منتظر ایستاده بود. چون از قبل اطلاع داشت که من خارجی هستم، بلافاصله پس از سلام و احوالپرسی، از من سوال کرد: شما اهل کجا هستی؟ من گفتم ایرانی هستم و بلافاصله از او پرسیدم: شما ایران را می شناسید؟ کشوری در خاورمیانه، حاشیه خلیج فارس و همسایهی کشورهای عربی، اینجا مدیر مدرسه جوابی داد که واقعا من را در فکر فرو برد. مدیر مدرسه گفت: “ایران” را نه ولی “اسرائیل” را میشناسم و به آنجا هم سفر کردهام. اینجا بود که تازه فهمیدم اگرچه که ما اسرائیل را از خانه عنکبوت هم سُستتر میدانیم؛ اما همین اسرائیل، چه دستان درازی در استعمار کردنِ اذهان ملّتهای جهان را دارد.
اگرچه که آن روز طبق قرار، سر کلاسها رفتم و با دانش آموزان دیدار داشتم؛ اما تا پایان زمانی که در شهر Guaranta do norte (گوارانتا دو نورته) اقامت داشتم، هر چه تلاش و رایزنی کردم، دیگر اجازه ورود به آن مدرسه را به من ندادند.
همان سال در ایام پایانی ماه مبارک رمضان و در آستانهی روز قدس، خیلی دوست میداشتم که راهپیمایی روز قدس را برپاکنم؛ اما متاسفانه چنین چیزی اصلا در آن شهر سابقه نداشت و فضای آن شهر، با اینگونه فعالیتهای سیاسی، چندان سازگار نبود و وقتی از افکار بنده آگاه شدند، مرا مورد تهدید امنیتی قرار دادند و خلاصه هشدار جدی دادند. در همین راستا با یکی از پلیسهای جنایی برزیلی به گفتگو نشستم. نظرات این شخصِ بومی برزیل در خصوص اسرائیل، برای من بسیار جالب بود، وقتی از او دربارهی اشغال فلسطین توسط اسرائیلیهای غاصب پرسیدم، اسرائیلیها و فلسطینیها را مردمان یک سرزمین دانست و بدون هیچ تعصّبی گفت: به نظر من فلسطینیها نباید مزاحم زندگیِ یهودیها شوند و باید در کنار هم زندگی کنند!
این ایدئولوژیِ یک برزیلی، نشان از شستشوی فکری مردمِ این کشورِ جهان سومی است که توسط دولتمردان این کشور، به مردم القا شده است.
https://qomgoya.ir/?p=10181